به نامِ خُدا / پرنویسا

پرنویسا: وبلاگ پروین شیرِبیشه

به نامِ خُدا / پرنویسا

پرنویسا: وبلاگ پروین شیرِبیشه

به نامِ خُدا / پرنویسا

به وبلاگ پرنویسا خوش آمدید
هر نوشته‌ای برای خواندن متولد می‌شود

«نوشتن» کسب و کارِ من است!
در این وبلاگ،
نمونه‌هایی از ثبت اندیشه‌ و احساسم را
بیشتر به صورت «درباره‌نویسی» و «شعر» بیان می‌کنم.

سپاسگزارم که آنها را با ذکر نام این وبلاگ با خوانندگان دیگر به اشتراک می‌گذارید

۲۵ مطلب با موضوع «درباره‌ها :: درباره‌ی نوشتن» ثبت شده است

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۲۶ ب.ظ

نوشتن: هنر، رشته، مهارت، حرفه، یا کار؟

نوشتن چیست؟ یک هنر، رشته، مهارت، حرفه، یا کار؟ 

گاهی ادبیات و نویسندگی را در دسته هنرها قرار می‌دهند، و گاه آن را یک رشته می‌دانند. گاهی آن را یک مهارت می‌دانند یا یک حرفه تعریف می‌کنند. و گاه نوشتن یک کار انسانی خوانده می‌شود. در این نوشته به این موضوع می‌پردازم که بالاخره نوشتن و نویسندگی چیست؟

۱. نوشتن هنر یا رشته است

نوشتن و نویسندگی گاهی در کنار ادبیات به عنوان یک هنر یا رشته در میان هنرها یا در دسته زبان و ادبیات، یا زیر مجموعه شاخه علوم انسانی قرار می‌گیرد. تا جایی‌که نویسندگان، هنرمند و اهل هنر شناخته می‌شوند.

بله، نوشتن یک کار هنری است و متن و نوشته هر چه که باشد، محصول کار نوشتن و یک اثر هنری است. زیبایی و توازن در هنر حرف اول را می‌زند، بنابراین زیبایی و توازن در متن نیز می‌تواند نوشتن را به ساحت هنر نزدیک سازد. 

اما از آنجایی که محتوای بسیاری از متون تخصصی‌ و علمی‌ است، شاید نتوان مفهوم هنر را به آنها نسبت داد. مثلاً متن یک مقاله پژوهشی یا یک گزارش کاری را در نظر بگیرید. نمی‌توان آنها را اثر هنری دانست. به طور کلی نگارش خلاقانه و ادبی: مانند شعر و داستان و نمایشنامه و فیلمنامه به هنر نزدیک‌تر هستند و نگارش ارتباطی مانند مقالات، نوشته‌ها و کتب غیر داستانی از هنر دورترند. 

نوشتن در قالب یک رشته هم نمی‌گنجد. به عبارت دیگر، قالب رشته‌ها و دیسیپلین‌های دانشگاهی‌ هم برای کاری مانند نوشتن بسیار تنگ و محدود هستند. مثلاً رشته زبان و ادبیات فارسی را در نظر بگیرید که بسیاری از دروس آن مستقیماً درباره ادبیات، دستور زبان و نظم و نثر و بررسی عناصر مختلف زبانی و ادبی است، و در آن به مهارت نوشتن و نویسندگی کمتر پرداخته‌ شده است. از این جهت دوره‌های آموزشی نویسندگی خلاق در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا و دوره‌های روزنامه‌نگاری‌، داستان‌نویسی، فیلمنامه‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی در مؤسسات مربوط برگزار می‌شوند. 

۲. نوشتن مهارت است

نوشتن در مقایسه با مسائل نظری و کارهای عملی، به کارهای عملی نزدیک‌تر است و یک مهارت است. در واقع نوشتن یک مهارت اکتسابی است که هر چه آن را در طول زمان بیشتر تمرین و انجام می‌‌دهیم، آن را بهتر فرا می‌گیریم. درست مانند مهارت‌های عملی آشپزی، نجاری، رانندگی، نوازندگی و ... .   

۳. نوشتن حرفه است 

اگر نوشتن یک مهارت است و می‌توان آن را آموخت و با تمرین و انجام دادن زیاد در آن ماهر شد، پس می‌تواند یک حرفه هم باشد. حرفه افرادی که نویسنده نامیده می‌شوند و کار نوشتن را به صورت تمام‌وقت و حرفه‌ای دنبال می‌کنند. علاوه بر این، نویسندگی حرفه پاره‌وقت یا نیمه‌وقت بسیاری‌ از هنرمندان، کارشناسان و دانشمندانی است که در زمینه کاری‌ خود می‌خواهند حرف‌ها، نظرات، یافته‌ها و تجربیات خود را ثبت و مکتوب کنند. 

۴. نوشتن کار است

نوشتن بیش از همه یک کار است. کار خاص و منحصر به فرد انسان که قادر است مفاهیم و کلمات را که مواد فکرش را تشکیل می‌دهند، ثبت و مکتوب کند. کار ارزشمندی که بیش از همه به خود او در زندگی‌اش معنا و جهت می‌دهد. مهم‌ترین کاری که انسان در این عالم دارد. کاری که عملی و انجام دادنی‌ است. کاری‌ که فکر کردن به آن یا بررسی آن به هیچ‌وجه کافی نیست. بلکه باید نشست، آستین‌ها را بالا زد و انجامش داد. 

بالاخره نوشتن چیست؟

نوشتن همه آنها که گفتیم، هست: هم هنر است، هم رشته است، هم مهارت است، هم حرفه است و هم کار است. اکنون می‌خواهم نظر شما را به جنبه مهم دیگری از نوشتن جلب کنم. نوشتن، ساختن و بافتن است. از این نظر، واژه متن یا (text) بسیار معنادار است. زیرا با واژه (texture) به معنای بافت هم‌خانواده است. ما در نوشتن در حال ساختن شبکه‌ای از جملات، سطرها و بندها (یا پاراگراف‌هایی) متشکل از کلمات مرتبط با هم هستیم. نوشتن در واقع ساختن و ایجادی است که مصالح و مواد اولیه آن، واژه‌ها و زبان است. درست است این کار ساختن از پشت میز و در حالت نشسته صورت می‌گیرد، اما همه ویژگی‌های ساختن را دارد. ما بنای‌ متن را مانند یک بنای معماری بالا می‌بریم و ساختاری ایجاد می‌کنیم که قبل از این وجود نداشت. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۱۹:۲۶
پروین شیربیشه
سه شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۳۵ ق.ظ

زن و فریاد

شدت احساسات و عواطف در زن گاهی او را وادار به فریادهایی می‌کند که نمی‌تواند آنها را بلند بکشد!

و همین باعث می‌شود در طول زندگی خود گلودردهای عجیبی را تجربه کند.

و چقدر همه ما مملو از این فریادها هستیم!!!


عواطفی که به تنهایی تجربه می‌کنیم و گاهی مجالی‌ برای بیان کردن و نشان دادن آنها وجود ندارد!

ولی فریاد زدن همیشه ممکن است. با وجود این، تنها و تنها فریاد زدن است که می‌تواند به ما کمک کند و ما حداقل برای سلامتی خود نیاز داریم گاهی فریاد بزنیم. اما چگونه؟!


گاهی‌ باید در نوشته‌های خود فریاد بزنیم. 

گاهی در حرف‌های ‌خود. 

گاه باید آن را  نقاشی کنیم. 

گاه باید آن را چون شعری، غزلی، سرودی بلند بلند خواند و گریست.

گاه باید آن را مثل سازی در دست بگیریم و بنوازیم. 

گاهی می‌توانیم آن را در حین ورزش، دویدن، پیاده روی و بالارفتن از کوه فریاد بزنیم. 

گاهی می‌توانیم آن را در حال رانندگی، وقتی در ماشین تنها هستیم، فریاد بزنیم. 

یا همراه با خواننده‌ای که صدایش از پخش ماشین بیرون می‌آید!

فرقی نمی‌کند او چه شعری می‌خواند!

با او همراه شویم تا کمی فریاد بزنیم. 


لطفاً فقط فریادهای‌تان را در گلو حبس نکنید!

و فریاد زدن را برای مدت زیاد به تعویق نیاندازید!


شاید لازم باشد خلاقیت به خرج دهید و راهی برای فریاد زدن کشف یا پیدا کنید. 

راهی انحصاری، شخصی و جدید!

چه خوب می‌شود، نوع فریاد زدن‌تان را با زنان دیگر به اشتراک بگذارید! 

و حتی با مردان! با همه انسان‌ها !

و به آنها هم بیاموزید و کمک کنید فریادهای خود را به اشکال مختلف بزنند!


ما زنان قادریم فریادهای خود را به شکلی زیبایی‌شناسانه و هنرمندانه بیان کنیم. شکلی نو، روشی تازه، شیوه‌ای زیبا ! بدون ترس، بدون درد، بدون رنج، بدون فریاد، بدون جنگ و بدون خونریزی ...


بیایید با هم فریاد بزنیم!

من هم در حال فریاد زدن بودم ...


«تمرین نوشتن» 

همراه هنرجویان خوبم در کلاس صبح دوشنبه (اولین کلاس نگارش ارتباطی ویژه بانوان)


97.9.26 

پروین شیربیشه (پرنویسا)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۷ ، ۰۹:۳۵
پروین شیربیشه
جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۵۰ ق.ظ

نوشتن و توسعه فردی

چگونه نوشتن، به توسعه فردی ما کمک می­‌کند؟


زمان می­‌گذرد و ما می‌­نویسیم. از شکست­‌ها و پیروزی­‌های خود، از تجارب زندگی خود، درباره احساسات و اندیشه‌­ها، درباره درس‌­ها، آموخته­‌ها و دریافت­‌ها، و درباره هر آنچه می‌­خواهیم و می‌­توانیم. ما می­‌نویسیم، همزمان زندگی جریان دارد و ما می­‌گذریم. نوشتن ما را آگاه‌­تر و قدرتمندتر می‌کند. نسبت به خودمان و شرایط انسانی­‌مان. آگاه می­‌شویم که اکنون کجای مسیر هستیم؟ چه مقدار از مسیر را چگونه پیموده­‌ایم و به کدام سمت و سو می‌­رویم؟

توسعه فردی انسان، فرایندی زمانی است و از این جهت وقتی می‌نویسیم، با آگاهی بیشتری مسیر زندگی و مسیر رشد و توسعه فردی خود را طی می­‌کنیم. در یک کلام، نوشتن به توسعه فردی ما کمک می­‌کند. تا کنون بسیاری از کارشناسان و متخصصان چه در حوزه روان‌شناسی، و چه در حوزه ادبیات و نویسندگی‌ درباره اثرات مثبت نوشتن در توسعه فردی انسان‌ها صحبت کرده‌اند. اما چگونه؟ در مقاله پیش رو، به ابعاد این موضوع می­‌پردازیم.

توسعه فردی چیست؟

در دانشنامه همگانی آنلاین ویکی­پدیا، توسعه­ فردی (self-development) این‌­طور تعریف شده است: «مجموعه فعالیت­‌هایی که آگاهی و هویت ما انسان­‌ها را بهبود می­‌بخشند، استعدادها و توانایی‌های ما را توسعه می‌دهند، برای ما سرمایه انسانی و فرصت‌های شغلی می‌سازند، کیفیت زندگی ما را بالا می‌برند و به تحقق آرزوها و آرمانی‌ ما کمک می‌کنند. توسعه شخصی در طول زندگی یک فرد، یعنی سراسر عمر او اتفاق می‌افتد و هم به خودِ او کمک می‌کند، هم به دیگران.» 

بر اساس این تعریف، «توسعه فردی» به تنهایی معنا ندارد. بلکه همراه با فعالیت‌هایی معنا و حقیقت می‌یابد که انسان را رشد و توسعه می‌دهند. می‌بینید، اکنون موضوع رابطه نوشتن و توسعه فردی هم روشن‌تر شد! مگر می‌شود از توسعه صحبت کرد و از عواملی نگفت که این توسعه را ایجاد می‌کنند؟! دقیقاً نوشتن یکی از همین عوامل یا فعالیت‌هاست. پس اکنون بیایید یک کار خلاقانه انجام دهیم و «نوشتن» را به عنوان یکی از این فعالیت‌های مؤثر و کلیدی به جای کلمه «فعالیت‌ها» در تعریف بالا بگذاریم:

«نوشتن» آگاهی و هویت ما انسان‌­ها را بهبود می­‌بخشد، استعدادها و توانایی‌های ما را توسعه می‌دهد، سرمایه انسانی و فرصت‌های شغلی ایجاد می‌کند، کیفیت زندگی را بالا می‌برد و به تحقق آرزوها و آرمان‌ها کمک می‌کند. 


انسان و توسعه فردی

در فلسفه «انسان» تنها موجود زمان­مندی معرفی شده که به زمان­مندی خود آگاه است. او می‌­داند که مسیر زندگی‌­اش ابتدا و انتهایی دارد و او در میان این دو نقطه در حال حرکت است. قابلیت‌­های بسیاری در وجود انسان نهفته است که در طول زمان و طی مسیر زندگی او آشکار و متحقق می­‌شوند. از این نظر انسان مانند یک پرونده باز یا یک پروژه در حال انجام است، و به این معنا فرد فرد ما در حال ساخته شدن و توسعه هستیم.

مثلاً زمانی‌­­که یک کودک برای اولین بار کلمه‌­ای را به زبان می‌­آورد، یکی ‌از این قابلیت­‌ها به فعلیت می­‌رسد. زمانی‌­که دانش‌­آموزی خواندن و نوشتن را می‌آموزد و یا اولین نقش را در گروه نمایش مدرسه ایفا می‌­کند، قابلیت‌های دیگری آشکار می‌­شوند. و همین‌­طور زمانی‌­که برای اولین بار در دانشگاه درسی را کنفرانس می­دهد و مطلبی را ارائه می­‌کند، قابلیتی دیگر ... . با این نگاه در حقیقت، هر روز فرد فرد ما انسان‌­ها در حال افزایش توانمندی‌­های خود، و در نتیجه توسعه­ و رشد شخصی هستند.  

توسعه فردی، یک فرایند زمانی است

جریان توسعه فردی یک جریان کاملاً زمانمند و مستمر است. چون همان‌طورکه گفتیم انسان یک موجود زمان­مند است. مانند بالا رفتن از یک پلکان یا کوه، رشد یک دانه یا گیاه، یا هر فرایند تدریجی دیگر. جسم ما نیز دائماً در معرض تغییر و دگرگونی ‌است. فرایند رشد یک انسان را از کودکی تا جوانی و بعد میان‌سالی و پیری در نظر بگیرید. همان­‌طورکه می‌­بینید، هم در طبیعت و هم در زندگی خود با چنین مثال­‌هایی بسیار در ارتباط هستیم!

با وجود این، وقتی می‌خواهیم به اهداف خود برسیم، گاهی این مثال‌ها و تجربه‌های واقعی را فراموش می‌کنیم و انتظارات عجیبی داریم و می­‌خواهیم در مدت بسیار کوتاهی به نتایج بسیار بزرگی دست یابیم. کسی نمی‌­تواند ادعا کند یک روز توسعه فردی پیدا کرده است و بعد همه چیز تمام شده! در واقع ما تا پایان عمر خود، در حال توسعه فردی هستیم.

ارتباط‌ نوشتن و توسعه فردی چیست؟

در میان فعالیت‌­های‌ خاصّ انسان که او را از حیوانات و موجودات دیگر متمایز می‌­کنند، «نوشتن» نقش ویژه‌­ای دارد. نوشتن وابسته به زمان است و با تفکر، احساس و حوصله انسان ارتباط دارد. برای نشستن باید صبوارنه نشست و نوشت. باید تفکر و مطالعه کرد. باید نسبت به ورود‌‌‌‌‌ی‌­ها حسّاس بود. باید ایده­‌پردازی کرد. باید در جریان نوشتن، از میان ایده­‌ها و کلمات انتخاب کرد. و صدها فعالیت و قابلیت ذهنی دیگر که انسان را متوجه و متمرکز نگاه می‌دارند و به او کمک می‌کنند از این توجه و تمرکز در زندگی خودش بهره بگیرد.

علاوه بر این، نوشتن به طور مستقیم با توسعه فردی شما ارتباط دارد. زیرا شما در جریان نگارش و انتشار نوشته‌­های خود، توسعه فردی خود را هم مشاهده، و هم ثبت می­‌کنید. به این ترتیب کسی که می‌­نویسد، بهتر می‌­تواند از فرایند توسعه فردی خود اصطلاحاً گزار‌ش­‌گیری کند. فرض کنید شما هر روز وبلاگ‌­نویسی کنید. بعد از چند ماه صدها پست خواهید داشت که به شما نشان می­دهند: به چه مسائلی فکر می­‌کردید، طرز فکرتان چگونه بود، سطح نگارش­تان چه قدر تغییر کرده و مواردی مانند اینها. با وجود این، آیا برای‌ ارزیابی خود، وسیله‌­ای بهتر از ثبت و نوشتن سراغ دارید؟!  

ثبت عملکرد روزانه از نظر کمّی و کیفی

فرض کنید به عنوان یک انسان به توسعه فردی خود اهمیت می‌­دهید. به قول معروف برای شما مهم است که امروزتان از دیروزتان بهتر باشد! وقتی شما گزارش عملکرد و پیشرفت روزانه خود را می‌­نویسید و ثبت می­‌کنید، می­‌توانید این موضوع را به نحو واقعی بسنجید. مثلاً نوشتن تعداد کارهای مفیدی که در طول روز انجام داده­‌اید یا وظایف و کارهایی که باید انجام می‌دادید و توانسته‌اید با مدیریت زمان، برنامه‌ریزی و عمل‌گرایی از پسِ انجام همه یا بیشتر آنها بربیایید. یا ثبت ساعت‌­های کاری مفید و زمان­‌های تلف شده. شاید ثبت این موارد در ابتدا بسیار دشوار به نظر برسد و حتی احساس بدی را به شما منتقل کند! اما این کار شما را از کیفیت گذران ساعت‌ها و روزهای‌ عمرتان مطلع می‌کند و در بلند مدت، آگاهی بسیار عمیقی نسبت به عملکردتان به شما می‌دهد.

شاید بگویید: «همین­‌طوری در حالت عادی ‌هم می‌دانیم!» ولی واقعیت غیر این است. تا وقتی این موارد را چه از نظر کمّی و چه کیفی ثبت نکنیم، این آگاهی‌ آمیخته به پنداشت‌های ما خواهد بود که صحت آنها محل تردید است.

یک بازه زمانی‌ کوتاه را مشخص کنید، مثلاً یک هفته. ببینید در طول یک هفته چند ساعت می‌خوابید؟ چند ساعت از زمان شما صرف انجام کارهای شغلی می‌شود؟ چند ساعت به گفتگو با دیگران، تماشای تلویزیون و فعالیت­ در شبکه‌­های ‌اجتماعی می‌گذرد؟ چند ساعت مطالعه می‌کنید و چقدر برای توسعه فردی‌ خود تلاش می‌کنید؟ به طور کلی بنویسید چه کارهایی ‌انجام می‌دهید و در مورد کیفیت و تأثیر این فعالیت­‌ها گزارشی تهیه کنید.

پس از یک هفته، شما داده­‌های ثبت شده‌­ای در دست دارید که شما را نسبت به سیر معمول هفتگی شما آگاه می­‌کنند. شاید پیش از این، برداشت شما این بود که مشغول کار و زندگی هستید و بعضی روزها حسّ بهتری دارید و بعضی روزها نه. اما با این کار شما عملاً قادر به اندازه‌­گیری، بررسی و مقایسه وضعیت و عملکرد خودتان می‌­شوید. وقتی کارنامه عملکردتان را در دست دارید، می‌­توانید بهتر تشخیص بدهید که در کجای مسیر توسعه فردی خود هستید. آیا اصلاً‌ دارید رشد و توسعه پیدا می­‌کنید، یا پسرفت و عقبگرد داشته‌­اید؟!

نوشتن به عنوان یک مهارت­ مهم فردی

برای توسعه فردی باید مجموعه‌­ای از مهارت­‌های فردی، تحصیلی و شغلی را بیاموزید و در آنها پیشرفت کنید. به عبارت دیگر سخن گفتن از توسعه فردی، بدون افزایش دامنه مهارت­‌های فردی امکان‌­پذیر نیست؟ یک انسان پرورش یافته را با یک کودک که در ابتدای ‌مسیر قرار دارد، مقایسه کنید! مهارت‌­هایی که در طول زندگی خود می‌آموزیم، علاوه بر اینکه ما را توانمندتر می­‌کنند، در رشد و توسعه وجودی ما نیز نقش مهمی دارند. به طوری­‌که از ما به مرور زمان یک انسان ماهر و با تجربه می­‌سازند.

نوشتن یکی از این مهارت­‌هاست که شما را توانمندتر می­‌کند. توانمند برای بیان احساسات و اندیشه­‌های خودتان، توانمند در ایجاد رابطه انسانی، و توانمند در معرفی و آموزش. به عنوان مثال به مقالات مجلات و سایت‌ها نگاه کنید. این نوشته‌­ها با شما خوانندگان حرف می‌­زنند، یعنی با نوشتن دریچه‌­ای برای برقراری ارتباط گشوده می‌­شود. نوشتن اینک به عنوان یکی از مهارت‌­های کلیدی فردی، تحصیلی و شغلی مطرح است. به طوری­‌که یکی از ویژگی­‌های انسان­‌های توانمند و شاخص­‌های جوامع توسعه یافته، داشتن فرهنگ مکتوب قدرتمند و پیشرفته است. در آینده نیز با گسترش ارتباطات متنی و مجازی این اهمیت به مراتب افزایش می‌­یابد و اینکه چقدر بتوانیم اثربخش بنویسیم، یک توانمندی فوق‌­العاده مهم محسوب خواهد شد‌.

توسعه فردی و آگاهی

برای توسعه فردی شما نیاز به آگاه‌­تر شدن دارید. به عبارت دیگر توسعه فردی بدون آگاهی، اصلاً امکان­‌پذیر نیست. وقتی روز به روز آگاه­‌تر می­‌شویم، در افکار و رفتار خود به صورت آگاهانه تغییر و تحول ایجاد می‌­کنیم. بخش زیادی از این تغییر نیز ناخودآگاه است و در واقع حاصل همان آگاهی است. البته این مهم است که آگاهی را با عمل‌گرایی همراه کنیم. 

منابع آگاهی چه هستند؟ آگاهی ما از راه مطالعه، پرسشگری و جستجوگری افزایش پیدا می‌­کند. تفکر، بررسی و تحقیق نیز کمک می­‌کند آگاهی ما عمق و ژرفای بیشتری پیدا کند. اما تنها ورود اطلاعات و دانستن کافی نیست! ما به جز کسب آگاهی، به چیزهای دیگری هم نیاز داریم، مثلاً به انگیزه برای‌ عمل کردن و به عمل‌گرایی. زمانی‌­که درباره این اطلاعات و دانش با دیگران صحبت می‌­کنیم و می‌­گوییم و می­‌شنویم؛ زمانی­‌که از دانش خود در زندگی و کارمان استفاده می‌­کنیم؛ و زمانی‌­که آنها را می‌­نویسیم یا آموزش می­دهیم. در تمام این حالات آنچه آموخته‌­ایم، دانسته‌­های ما و آگاهی ما بسط پیدا می‌­کند و به عبارت دیگر در وجودمان نهادینه می‌­شود. یعنی همان چیزی که برای توسعه فردی به آن نیاز داریم.

توسعه فردی، نوشتن و حوصله

توسعه فردی آن­‌گونه که از تعریفش برمی­‌آید، برای همه افراد خواستنی است. یک فروشنده، یک بانوی خانه­‌دار، یک دانشجو همه و همه دوست دارند امروز نسبت به دیروز خود رشد و پیشرفت داشته باشند. اما همان­‌طورکه گفتیم، توسعه فردی فرایندی زمان­‌بر است. باید صبور و با حوصله بود، باید هر روز آگاه‌­تر  شد و هر روز تلاش کرد. نوشتن نیز دقیقاً‌ کاری است که مانند توسعه فردی به صبر و حوصله نیاز دارد و با پشتکار و تلاش به نتیجه می‌­رسد. حالت خودمان را موقع نوشتن در نظر بگیرید: جایی می‌­نشینیم و با صبر و حوصله و در سکوت می­‌نویسیم. به طور مستمر روزها و سال‌ها می­‌نویسیم و پس از مدتی سبک شخصی خود را در نوشتن پیدا می­‌کنیم.

نوشتن، یکی از فعالیت­‌های ذهنی نیازمند به تمرکز و حوصله است. تجربه مستمر و هر روز نوشتن، شما را به فردی صبور و با حوصله تبدیل می­‌کند. زیرا آموختن مهارت نوشتن و پیشرفت سطح نگارش، دقیقاً به همین استمرار و پیگیری در نوشتن و تمرین آن بستگی دارد. در واقع نوشتن علاوه بر اینکه به عنوان یک مهارت شما را توانمندتر می­‌کند، از این جهت نیز که شما را با حوصله‌­تر می­‌کند، به توسعه فردی‌تان کمک می‌­کند.

نوشتن، تفکر و باز اندیشی

نوشتن با تفکر و بازاندیشی همراه است. چیزی که برای‌ توسعه فردی نیاز داریم. اگر در میانه مسیر درنگ نکنیم و لحظه‌­ای فکر نکنیم، چه‌­بسا راه را اشتباه برویم! در جریان نوشتن، موقعیت اندیشیدن برای ما ایجاد می‌­شود. فکر ما روی موضوع متمرکز می‌­شود و می‌­توانیم جوانب مسئله را بررسی کنیم. بخش مهمی از رشد وجودی انسان، به طرز فکر و نوع نگاه او برمی­‌گردد. ساحتی که باید روی آن کار کرد.

انسانی که توان تفکر متمرکز روی یک موضوع را دارد، می‌­تواند به مسائل زندگی خود واقع­‌بینانه نگاه کند، 100 درصد مسئولیت زندگی خود را بپذیرد، به جای توقف در برابر مسائل برای حلّ آنها بکوشد، جوانب مختلف یک تصمیم را بسنجد و درست تصمیم­‌گیری کند. زمانی­‌که تفکرات مشخص خود یا حتی افکار پراکنده‌مان را می‌­نویسیم، این شناخت اتفاق می­‌افتد و مطمئناً حاصل آن در توسعه فردی ما نقش دارد.

توانمندی در ارتباط با خود و دیگران

گفتیم نوشتن شما را در بسیاری از زمینه­‌ها توانمندتر می­‌کند. این مهم است، زیرا برای توسعه فردی شما نیاز دارید هر روز انسان توانمندتری شوید و مهارت­‌های مختلفی را بیاموزید. کسی که خوب می‌­نویسد، می­‌تواند از طریق نوشتن با دیگران ارتباط برقرار کند؛ احساسات شخصی خود را بیان کند؛ اندیشه‌­هایش را صورت­‌بندی و ارائه نماید. همه اینها یعنی توانمند بودن. از این نظر نوشتن و به طور خاص سبک نگارش ارتباطی، اکنون به عنوان یکی از مهارت‌­های ارتباطی هم طبقه‌­بندی می­‌شود.

شاید این نوع نگارش و بیان مکتوب، ابتدا از نوشته­‌های شخصی ما آغاز ­شود. زمانی‌­که برای خودمان می‌­نویسیم و اصطلاحاً با خودمان گفتگو می­‌کنیم. چون تا وقتی گفتگو با خود را یاد نگیریم، نمی‌­توانیم با دیگران خوب حرف بزنیم. مانند دوست داشتن خود و احترام گذاشتن به خود که مقدمه­‌ای است برای دوست داشتن دیگران و احترام به آنها. البته حرف زدن با خود می­‌تواند شفاهی و کتبی باشد. اما قبول کنید صورت مکتوب آن مفیدتر و معقولانه‌­تر است. چون اگر کسی ما را هنگام گفتگوی بلند بلند با خود یا غُر زدن به خودمان ببیند، ممکن است نگران حال ما شود. اما وقتی با نوشتن با خودمان مکالمه و ارتباط برقرار می­‌کنیم، اوضاع ظاهراً طبیعی است!

***

امکان نوشتن به عنوان یک موهبت بسیار ارزشمند در دسترس همه ما وجود دارد. ما می­توانیم بنویسیم و از تأثیر شگفت‌­آور نوشتن در رشد و توسعه شخصی خود استفاده کنیم. فعالیت به ظاهر ساده‌­ای که تا این حد می­‌تواند ما و زندگی­‌مان را متحول کند! پس اگر به رشد شخصی خودتان علاقه­ دارید، نوشتن را از همین لحظه با جدیت آغاز کنید.

 

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۷ ، ۱۰:۵۰
پروین شیربیشه
سه شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۲ ق.ظ

برای اینکه بنویسیم ...

برای اینکه بنویسم، برای‌ اینکه بنویسیم، 

نیاز چندانی به دغدغه یا موضوع نداریم. همین که شروع به تایپ کنیم یا خودکار را برداریم و روی کاغذ بگذاریم، 

همه چیز شروع می‌شود. 

کلمه‌ها می‌آیند، جمله‌ها ساخته می‌شوند و نوشته کم‌کم شکل می‌گیرد. 


فقط کافی است خودمان راه را به روی خودمان نبندیم. 

کافی است خودمان رهزنِ نوشتن خودمان نشویم و به کارِ خودمان شک نکنیم. 

کافی است خودمان را در موقعیت نوشتن قرار دهیم. 

این خود را در موقعیت انجام کاری قرار دادن، بسیار اهمیت دارد و شاید یکی از رمز و رازهای نوشتن همین باشد. 


بله تنها کافی است خودمان را در موقعیت نوشتن قرار دهیم. درست مانند هر کار دیگری. 

مثلاً همان طور که وقتی می‌خواهیم پیچی را ببندیم، پیچ گوشتی را برمی‌داریم و روی پیچ می‌چرخانیم. 

یا زمانی‌که می‌خواهیم ظرف بشوییم، باید برویم پای سینک، مایع ظرفشویی، آب و دستمال مخصوص تمیز کردن را برداریم و با آنها ظروف خودمان را تمیز کنیم و بشوییم. 


البته شاید این موضوع در نگاه اول بسیار بدیهی به نظر برسد! 

اما واقعیت این است که بیشتر افراد فکر می‌کنند برای‌ نوشتن باید روی موضوع خاصّی کار کنند یا الهام و کشفی برای آنها رخ دهد. البته در این میان، افسانه‌های زیادی هم در مورد نوشتن و نویسندگی وجود دارد که به این افکار دامن می‌زند. 

برای اینکه در چاله آنها نیفتیم، به نظر می‌رسد باید نوع نگاه خودمان را نسبت به نوشتن تغییر دهیم. 

وقتی خود را در موقعیت نوشتن قرار می‌دهیم، دقیقاً سعی می‌کنیم همین کار را کنیم. 

امتحان می‌کنیم که ببینیم آیا با تغییر زاویه دید، می‌توانیم موفق شویم یا خیر؟ 

در این حالت به نوشتن، دیگر به عنوان یک کار ذهنی و فکری و نظری نگاه نمی‌کنیم. بلکه سعی می‌کنیم نوشتن را مانند هر کار عملی دیگری بدانیم. آن را مهارت و فعالیت بدانیم، نه صرفاً کار ذهنی که به توان فوق العاده‌ای نیاز داشته باشد. 

باید بگویم این طرز تلقّی به نویسا شدنِ خودِ من بسیار کمک کرد و به خاطر این اثر بخشی، اکنون آن را به دیگران هم توصیه می‌کنم. 

برای‌ اینکه به خود یادآوری کنیم که می‌خواهیم به یک کار عملی‌ به نام نوشتن دست بزنیم، می‌توانیم وقتی عازم این کار می‌شویم، لباس مخصوصی بپوشیم. این لباس یا یونیفرم مخصوص می‌تواند یک تی‌شرت ساده باشد که برای این کار اختصاص داده‌ایم. همچنین در جایگاه: اتاق یا دفتر کار خود قرار بگیریم و روز و زمان خاصّی را برای این کار در نظر بگیریم. 

در واقع این موارد به ما کمک می‌کنند که خودمان را در جهت مثبت شرطی کنیم و به نشستن و نوشتن عادت بدهیم. 


یادمان باشد اگر قرار است هر روز مقدار معین و قابل توجهی بنویسیم، باید کم‌کم و به تدریج خود را به این کار عادت دهیم. 

کافی است این عادت ایجاد شود و شکل بگیرد! آن وقت می‌بینید که چقدر مؤثر و مفید خواهد بود، و نوشتن چقدر برای شما لذت بخش و آرامش دهنده است.


در واقع عادت‌های مفیدی که ما برای خودمان به صورت کاملاً آگاهانه و خودخواسته ایجاد می‌کنیم، بسیار ارزشمند هستند. آنها به ما کمک می‌کنند مهارت‌ها و توانمندی‌هایی را در خود به شکل کاملاً نهادینه تأسیس کنیم و پرورش بدهیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۷ ، ۱۱:۲۲
پروین شیربیشه
سه شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۰۴ ق.ظ

سهم من از نوشتن ...

من می‌نویسم. وقتی می‌نویسم حالم بهتر است. دنیایم رنگی‌تر است. فرقی نمی‌کند چه اتفاقاتی می‌افتد: خوب یا بد. من می‌توانم با نوشتن بیان کنم، حرف بزنم، ارتباط برقرار کنم.

اول این موضوع برایم صرفاً‌ یک موضوع شخصی بود. بعد فهمیدم باید آن را به دیگران هم بگویم. آدم‌های زیادی به نوشتن، به این شکل حرف زدن نیاز دارند. حنجره‌های‌ زیادی وجود دارند که خاموش مانده‌اند و این دستها هستند که باید حرف‌های آنها را مکتوب کنند

نوشتن می‌تواند به حرف زدن ما و شنیده شدن صدای ما کمک کند. وقتی کلام مکتوب ما خوانده شود، صدای درونی‌ ما شنیده می‌شود و آن وقت صدای بیرونی ما هم شنیده خواهد شد ...

یک روز از خودم پرسیدم: سهم من از نوشتن چیست؟ چقدر است؟

سهم من از نوشتن، 

بیان و ثبت ایده‌ها، اندیشه‌ها و احساساتم است، ایجاد ارتباط با دیگری است و گفتگو با جهان درباره‌ی پدیده‌هاست. 

سهم من از نوشتن،

لذت بردن از نوشتن است، سبکبار شدن است، و پرواز کردن است.

***

حالا به سهم خودم از نوشتن، بیشتر از گذشته آگاه هستم. برای همین بیشتر می‌نویسم.

حالا می‌دانم سهم من از نوشتن، به عنوان یک انسان، یک موجود زمانمند که آگاه از زمانمندی خویش است،

بسیار زیاد است، بسیار بزرگ است ... . برای همین تا وقتی زنده‌ام، می‌نویسم.

سهم شما از نوشتن چیست؟ چقدر است؟

اگر مایل بودید، پاسخ خود را برایم بنویسید.

من در زمینه «آموزش و کوچینگ نوشتن» فعالیت می‌کنم.

شما می‌توانید فعالیت‌های‌ مرا با نام پرنویسا parnevisa در اینترنت و اینستاگرام دنبال کنید


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۰۴
پروین شیربیشه
پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۵۹ ق.ظ

نوشتن و دیگر هیچ!

اگر قرار باشد از همه‌ی کارهای جهان، کاری را برگزینم

بی شک نوشتن را انتخاب می‌کنم. 

کار کردن مدام با کلمات، ساختن جمله‌ها و پر کردن سطرها ...


اتفاقی که در نوشتن برای من، برای وجود من، ذهن من، احساس من می‌افتد 

با هیچ اتفاق دیگری در جهان برابری نمی‌کند. 


نوشتن و دیگر هیچ!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۵۹
پروین شیربیشه
پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۳۶ ق.ظ

اصلاً چرا ننویسیم؟! (درباره‌ی ننوشتن)

طرح پرسش: اصلاً چرا ننویسیم؟!

(درباره‌ی ننوشتن)


گاهی که با خودم تنها هستم و حرف می‌زنم، این سؤال را می‌شنوم!

من وقتی تنها هستم، مانند همه آدم‌ها به چیزهای زیادی فکر می‌کنم: به زندگی‌ام، به نوشتن و به چیزهایی که هر روز پی می‌برم ...

بارها این سؤال را شنیدم!

سؤالی که انگار از خودم و از همه انسان‌ها می‌پرسم. 

حالتم وقتی این سؤال را می‌پرسم بسیار جدّی است و تا اندازه زیادی هم با تعجّب همراه است. 

به یک بار پرسیدن آن هم اکتفا نمی‌کنم و چند بار می‌پرسم: 

واقعاً چرا 

چرا ننویسیم؟!!!!


امروز بار دیگر این سؤال را از خود پرسیدم و حالا از شما می‌پرسم!

بیاییم از دو گزینه زیر، یکی را انتخاب کنیم: 

1. چون ...

2. بی‌دلیل


این پست ناتمام است. 

تا هر کس که آن را می‌بیند، به پاسخش فکر کند!


بررسی پاسخ‌هایی برای ننوشتن!


بیایید برای پیدا کردن علل ننوشتن، اول به دلایل ننوشتن گوش بدهیم. 

برای ننوشتن چه دلایلی داریم؟ 


یادآوری 1. علت با دلیل تفاوت دارد، و این تفاوت را در بحث «ننوشتن» به خوبی قابل مشاهده است!

مهم‌ترین تفاوت علت و دلیل این است که اولی وجود دارد، اما دومی را ما می‌سازیم. اولی حقیقت دارد، اما دومی‌ ساختگی‌ است. البته در بهترین حالت، دلیل ما می‌تواند درست و منطبق با علت یا واقعیت باشد.


یادآوری 2. گاهی در پی دلیل و علت به «مانع» و «موانع» می‌رسیم. 

یعنی‌ هیچ دلیل موجّه و علت واقعی برای‌ انجام ندادن یا انجام نشدن یک کار وجود ندارد. بلکه مانع و موانعی در کار است که باید شناسایی و برطرف شوند. 


شاید برای پیدا کردن پاسخ، بهتر باشد یک بار دیگر این سؤال را در زمان حال بپرسیم:

مثلاً این سؤال را این طور بپرسیم: « چرا نمی‌نویسیم؟ »


بهانه‌های معمول ما آدم‌ها، پاسخ نیستند. چون دلیل هستند. آن هم دلایل نا موجّه!

بیشتر توجیه هستند! توجیه به این معنا که ما سعی می‌کنیم «ننوشتن» را با حرفی که می‌زنیم توجیه کنیم. 

بهانه‌ها یا توجیه‌هایی مانند: وقت ندارم، حوصله ندارم، خیلی کار دارم و ...

مهم نیست این توجیه‌ها را با چه کلماتی و در چه جمله‌ها و چه بسته‌بندی و در یک کلام، با چه ادبیاتی ارائه می‌دهیم. جنس و  ماهیت آنها توجیه و بهانه‌ است و با کمی دقت، آنها ماهیت خودشان را به ما نشان می‌دهند.

بنابراین خوب که نگاه می‌کنیم می‌بینیم پاسخ درست و حسابی برای این پرسش نداریم.

بهترین قاضی در این وضعیت خودِ ما هستیم.

این ما هستیم که می‌توانیم به زندگی‌خودمان درست نگاه کنیم و ببینیم واقعاً چرا نمی‌نویسیم؟!

 

بیایید به کتاب‌ها، مقالات ، نوشته‌ها و نویسندگانی نگاه کنیم که آنها را نوشته‌اند. آیا آنها در شرایط کاملاً‌ مساعد و مطلوبی زندگی می‌کردند و چیز می‌نوشتند؟

بسیاری از آثار مهم ادبیات جهانی محصول زندگانی دشوار نویسندگانی‌ هستند که در شرایطی بسیار سخت‌تر از ما به سر می‌بردند و می‌نوشتند.


بیایید از خودم شروع کنم. من که عاشق نوشتن بودم و هستم و وقتی‌ می‌نویسم، از این کار لذت می‌برم. 

با این حال، زمانی‌که نمی‌نویسم، پاسخ و دلیل درست و حسابی برای آن ندارم.

نه تنها پاسخی ندارم، بلکه سؤالاتی مانند اینها هم از راه می‌رسند و مرا بمباران می‌کنند: 

آیا وقتی نمی‌نویسم، اوضاع بهتر می‌شود؟! یا به کارهای دیگر می‌رسم؟ مثلاً‌ بیشتر ورزش می‌کنم یا کمی تفریح می‌کنم؟


- نه.


- آیا وقتی نمی‌نویسم، وقتم را ذخیره می‌کنم برای کارهایی که بسیار بیشتر از نوشتن می‌ارزند؟

- آیا وقتی نمی‌نویسم خوشحال‌ترم؟ حالم بهتر است؟ یا اوضاع؟


- نه، نه ...


- صادقانه می‌گویم نه!


نوشتن مرا شادتر می‌کند. وقتی می‌نویسم احساس می‌کنم زنده و در تکاپو و در حال شناخت هستم.


بنابراین ننوشتن‌م را هیچ طور نمی‌توانم توجیه کنم. 

ننوشتن برای من، نقطه ایستا شدن و شروع رخوت است. 

جایی که از حرکت و شناخت دست برمی‌دارم و در سیاهچاله‌های ناامیدی فرو می‌روم. 



در برابر اینهمه اشتیاق و امید و حرکت که نوشتن در ما ایجاد می‌کند و برمی‌انگیزد، 

حقیقتاً ننوشتن را هیچ طور نمی‌شود توجیه کرد!


نوشتن حتی یک خطّ ...


به خودم می‌گویم:

تنها در صورتی می‌توانی روزت را بدون نوشتن سپری کنی که

زمانت را طوری بگذرانی و کاری بهتر و مؤثر از نوشتن انجام دهی تا روز بعد، بهتر و بیشتر پای نوشتن بنشینی!


برای همین، حتی آن روز که نمی‌نویسم، باز در طلب نوشتن و به فکر نوشتن هستم.

ایده‌های تازه را جمع و ثبت می‌کنم. 

مسیر عبور جمله‌ها و کلمات را در ذهنم دنبال می‌کنم.

یا به استقبال‌شان می‌روم یا بدرقه‌شان می‌کنم. 

به آنها می‌گویم موقع نوشتن به همه شما می‌پردازم. 

برای‌ اینکه فراموشتان نکنم، موقتاً جایی یادداشت‌تان می‌کنم. بعداً سر فرصت پیشتان می‌‌آیم. 

البته بسیاری‌ از آنها مدت‌هاست منتظرند!


برای همین باید منظم‌تر و بیشتر بنویسم. 

هر روز!

این بهترین قرار است! 


نکته آخر. گوش دادن به دلیل‌های خودم و آدم‌ها برای ننوشتن، به من کمک می‌کند که «انسان»: این موجود پیچیده و ناشناخته را بیشتر و بهتر بشناسم.

گاهی ما دچار یک اهمال‌گرایی شدید یا ترس از روبرو شدن با یک موضوع هستیم که آنها هم ریشه در موضوعات دیگری‌ دارند. نوشتن و ننوشتن عرصه‌ای است که ما با این ابعاد وجودی و موانع خودساخته آشنا و روبرو می‌شویم. از این جهت می‌توانم بگویم که محکم شدن برای نوشتن و عازم شدن به سفر نوشتن می‌تواند زندگی و درون ما را متحوّل و دگرگون کند. 

بنابراین با نوشتن می‌توان تغییری بنیادین در خود پدید آورد. چیزی که شاید سال‌ها و مدت‌ها (یعنی یک عمر) به دنبال آن بوده‌ایم. 


آیا اکنون وقتش نشده؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۳۶
پروین شیربیشه
شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ ب.ظ

نوشتن و آشپزی

نوشتن و آشپزی

شباهت نوشتن و آشپزی

(ایده ارتباط نوشتن و آشپزی)

دیروز وقتی آشپزی می‌کردم، این ایده بیشتر و پررنگ‌تر از همیشه به ذهنم آمد. البته قبلاً هم به شباهت این دو فکر کرده بودم. اما دیروز و امروز بیشتر. شاید به این خاطر که دیروز روز پرکاری از نظر نوشتن بود و من در میان نوشتن، آشپزی هم می‌کردم.


***

اصلاً چرا راجع به شباهت و ارتباط نوشتن با کارهای دیگه می‌نویسم؟


من در نوشته‌هام در خصوص ارتباط و شباهت نوشتن با کارهای دیگه، قصد دارم در نگاه علاقه‌مندان به نوشتن یه تغییر اساسی ایجاد کنم. من سعی‌ می‌کنم آنها را با نوشتن آشتی بدهم. جوری از نوشتن حرف بزنم که ببینند نوشتن هم مثل کارهای دیگه انسانی، یه فعل انسانی هست! فعلی انجام دادنی که با انجام دادنش هر روز براشون عادی‌تر و آسون‌تر می‌شه. به خاطر همین بهشون می‌گم که شما چطور مشابه این کارها و این دقت‌ها رو که در نوشتن لازمه، هر روز دارید در کاهای دیگه زندگی‌تون انجام می‌دهید. در رانندگی، در آشپزی، در ساختن، بافتن، ساز زدن، نقاشی و سفالگری. 


شباهت نوشتن با کارهای دیگه:

نوشتن و ساز زدن

نوشتن و رانندگی

نوشتن و بافتن

نوشتن و نقاشی و طراحی

نوشتن و عکاسی

نوشتن و سفالگری

نوشتن و ...


(ادامه دارد ...)

***

به نظر من بیشترین وجه اشتراک این دو هنر حیات‌بخش این است که ما زن‌ها به خوبی در آنها مهارت و سر رشته داریم. البته گاهی دیده می‌شود برخی با آوردن مثال نقض می‌خواهند بگویند در هر دو کار مردان سرآمدتر هستند. این دسته از افراد معمولاً با اشاره به سرآشپزهای سرشناس رستوران‌های‌ معروف و نویسندگان و شاعران شهیر تاریخ مدال افتخار این دو هنر را به جامعه مردان تقدیم می‌کنند.

(این اتفاقی است که عیناً‌ زمانی‌ که دانشجوی سال اول فلسفه بودم، در دانشکده علوم انسانی رخ داد. چند نفر آقا با سنّ و سال بالاتر و مطالعات بیشتر، بنا به دلایلی که فقط خودشان می‌دانند چه بود، آمده بودند نشسته بودند قاطی تعداد زیادی دانشجوی پسر و دختر جوان. برخی از ما هنوز تینیجر بودیم و تازه از دبیرستان فارغ التحصیل شده بودیم و اصطلاحاً دوره کالج را می‌گذراندیم. آنها سرِ کلاس‌ها معلومات و تفکرات خود را مطرح می‌کردند و علاقه زیادی به چنین مقایسه‌ها و نتیجه‌گیری‌هایی داشتند و در میان چنین بحث‌هایی، واکنش‌های شنوندگان را بررسی و قضاوت می‌کردند.) 

با اینکهه زمان زیادی از آن موقع و این بحث کذایی گذشته، اما لابه‌لای این نوشته دوست دارم درباره‌اش حرف بزنم. پس بگذارید اول این موضوع را بررسی کنیم: 

شاید بهتر است امروز به آنها یادآوری کنم در طول تاریخ واقعی زندگی بشر روی زمین این مرد و زن بودند که در کنار هم کشاورزی و دامداری می‌کردند و از محصولات کشاورزی و دامی برای خود و خانواده‌شان غذا تهیه می‌کردند. بنابراین لازم نیست به چیزی افتخار کنیم و مدالی به کسی بدهیم. شاید بهترین واکنش ما شکرگزاری نسبت به نعمت‌های الهی و این تقسیم کارها باشد.

تنها سرآشپزهای هنرمند و نویسندگان بزرگ و شهیر به این کارها نمی‌پردازند. در طول هزاران سال این پدران و مردان بودند که استوار و خستگی ناپذیر مایحتاج خانواده خود را تهیه می‌کردند. این مادران و زنان بودند که با مهر خود برای خانواده‌شان غذا درست می‌کردند. در طی سال‌ها، آدم‌های مختلف نامه‌ها، یادداشت‌ها و کتاب‌ها نوشتند. 

بله انسان‌های‌ زیادی غذا می‌پزند و انسان‌های زیادی در کشت و تهیه مواد سازنده خوراک آدمی نقش دارند: کشاورزان، دامپروران، صیادان، کارگران، فروشندگان و رانندگانی که حمل و نقل مواد غذایی را انجام می‌دهند. بله انسان‌های زیادی در فرایند نگارش و تولید و چاپ و انتشار کتاب‌ها و نشریات نقش دارند: معلمان که کلمه می‌‌آموزند، نویسندگان، ناشران، ویراستاران، سردبیران، کتابفروش‌ها، تکنسین‌ها و کارگران چاپ و ... .

زمانی که هزاران نقش واقعی نادیده گرفته می‌شود و فرهنگ مقایسه و مسابقه رایج می‌شود، حرف‌های آدم‌ها خوب شنیده نمی‌شود. 

به سخن خودم باز می‌گردم. من اینجا یک وبلاگ نویس هستم با جنسیت زن. بنابراین این کاملاً‌ طبیعی است که به موضوعات از زاویه دید خودم نگاه کنم و درباره آنها به همان شکلی حرف بزنم که آنها را می‌بینم و درباره‌شان فکر می‌کنم. 

« بله به نظر من بیشترین وجه اشتراک این دو هنر حیات‌بخش این است که ما زن‌ها به خوبی در آنها مهارت و سر رشته داریم. »

در این جمله هیچ مقایسه‌ای نیست. به شکل کاملآً واقعی زن‌ها، مادران، دختران سالیان سال با مواد غذایی و آشپزی سر و کار داشته‌اند. مهم نیست که داوری بین‌المللی آشپزی چه درجه‌ای به آنها عطا می‌کند. زن‌ها با نظافت و آشپزی خدمت بزرگی به بشریت کرده‌ و می‌کنند. در دایره قسمت این کارها به آنها محوّل شده و آنها این وظایف را انجام می‌دهند. طوعاً‌ یا کرهاً ! با هر کیفیتی! 

برگردیم به ادامه صحبت!

***

ما زنان به خاطر سر و کار داشتن با آشپزی به صورت عملی و تجربی با مجموعه‌ای از علوم ارتباط برقرار می‌کنیم: ترکیب مواد، افزودن چاشنی و آرایش و ارائه غذا ... . علومی که در نوشتن هم به کار ما می‌آیند.

خواننده این مقاله چه مرد و چه زن، فرقی نمی‌کند. ایده‌ای که در این مقاله در مورد «ارتباط نوشتن و آشپزی» مطرح می‌شود، به درد هر آدمی می‌خورد. 

در آشپزی یکی از کارهای مهم ما ترکیب مواد است. چیزی که باید از آن سر دربیاوریم. اینکه چه موادی و چه اندازه‌ای از آنها با هم تناسب دارند؟ مقدار و اندازه بسیار اهمیت دارد. 

ر آشپزی زمان و وقت هم بسیار اهمیت دارد. کم و زیاد شدن آن باعث وارفتن، بی‌مزه شدن، یا از دست دادن شکل غذا یا نپختن و خام ماندن آن می‌شود. چیزی که همه ما بارها تجربه کرده‌ایم. 

همچنین افعالی که باید انجام شوند، بلد بودن می‌خواهند: آبکش کردن، سرخ کردن، برشته کردن، کباب کردن، پختن، تاب دادن، ریز کردن، خُرد کردن، پاک کردن، شستن، تزیین کردن و ... . باید بدانی با مواد مختلف چطور کار کنی. مثلاً زرشک را چطور پاک کنی، خیس کنی و بشوری؟ یا اینکه ریواس یا کنگر در چه تایمی می‌پزند؟ یا خوروش قلیه ماهی چگونه درست می‌شود؟ 

موضوع مهم دیگر چاشنی‌‌ها، ادویه‌شناسی و استفاده از طعم‌دهنده‌ها هستند. این کار هم به تجربه، دانش، مهارت و البته دقت نیاز دارد. مثلاً مهم‌ترین، اصلی‌ترین و پرکاربردترین طعم دهنده نمک هست که هنوز گاهی مشاهده می‌شود که درست استفاده نمی‌شود. اینکه چه طعم‌دهنده‌هایی، چه قدر و در چه زمانی به چه غذایی باید افزوده بشوند؟ خواص آنها چیست و نحوه استفاده درست آنها چگونه است؟

و مرحله تزیین و آرایش و ارائه غذا که بسیار مهم است. تهیه و نگهداری از مواد غذایی و غذاهای طبخ شده هم بسیار اهمیت دارد. همچنین طرز کار کردن با وسایل آشپزی و کلی موارد ریز و درشت دیگر.

 ***

اینها را گفتم! حالا بیایید ببینیم نوشتن با این موارد و با آشپزی چه شباهتی دارد؟! 

شاید تا حالا حدس‌هایی زده باشید. احتمالاً بسیاری از آنها درست است. چون ذهن انسان در پیدا کردن نقاط مشترک و وجوه شباهت بین دو پدیده و موضوع توانایی بسیار خیره‌کننده‌ای‌ دارد. 

علم ترکیب در نوشتن 
در نوشتن نیز ما با «علم ترکیب» سر و کار داریم. ترکیب کلمات، نشانه‌های تصویری و علامت‌ها، حروف و آوای آنها، جمله‌ها و قسمت‌های‌ مختلف متن (عنوان‌ها، پاراگراف‌ها و سایر عناصر)، مفاهیم، معانی و ... . برای همین به نوشتن، تألیف هم گفته می‌شود، چون متن از کنار هم گذاشتن عناصر پدید می‌آید. نوعی الفت و ارتباط بین آنها برقرار می‌شود و متن نهایی نتیجه این تألیف و ترکیب عناصر است.  

اینکه بدانیم چگونه کلمات را با هم ترکیب کنیم و جمله‌ها و بندهای نوشته را بسازیم، بسیار اهمیت دارد. چون معنایی که به خواننده ارائه می‌شود، بستگی زیادی به نوع ترکیب ما دارد. این ترکیب شکل یا فرم و محتوای متن ما را تعیین می‌کند.  

علم استفاده از چاشنی‌ها در نوشتن 
نوشته ما نیز مانند هر کاردستی و محصول انسانی دیگر انسانی مثلاً‌ غذا به چاشنی نیاز دارد. مثلاً‌ در مورد سخنرانی به ما آموزش می‌دادند که از طعم دهنده‌هایی مانند طنز، داستان، مثال و ... استفاده کنیم تا سخن ما بامزه و جذّاب شود. برای اینکه نوشته ما هم خوشمزه و مطبوع و دوست داشتنی باشد، خوب است که با چاشنی‌های متن آشنا شویم و آنها را در متن به کار ببریم. 
عناصری که وقتی به متن خود اضافه می‌کنیم، روی کیفیت نوشته و میزان برقراری ارتباط با آن تأثیر می‌گذارند. شاید در ابتدای کار با آنها زیاد آشنا نباشیم، یا با وجود اینکه سال‌هاست که می‌نویسیم توجه چندانی به آنها نکرده باشیم. 
خبر خوب اینکه از همین امروز می‌توانیم به چاشنی‌های متن به صورت آگاهانه‌ فکر کنیم و بیشتر به آن توجه کنیم. می‌توانیم لیستی برای چاشنی‌های متن تهیه کنیم و هر موردی که به نظرمان می‌رسد متن را بامزه و خوشمزه می‌کند به آن اضافه کنیم. پروژه بسیار جالب و هیجان‌انگیزی خواهد بود!

علم آرایش و ارائه در نوشتن
در هر صورت متن شما چیزی ارائه دادنی است که به مصرف و مطالعه می‌رسد. به طور کاملاً‌عامدانه از کلمه «مصرف» استفاده کردم تا ذهنیت شما را از درونی و شخصی بودن متن به سوی دیگری برگردانم. واژه «مصرف» معمولاً‌ در مورد کالا و محصول استفاده می‌شود. بیایید متن را محصولی بدانیم که عرضه و دریافت می‌شود! اگر این طور به قضیه نگاه کنیم، به نوع ارائه آن بیشتر از گذشته توجه می‌کنیم. به آرایش کلمات، متن، به شکل دیداری کلام، به ترکیب متن و تصویر و به خیلی چیزهای دیگر ... . برای آن زمان خاصّی اختصاص می‌دهیم، به آن فکر می‌کنیم و راهکار و استراتژی خواهیم داشت. 
حتی کسی مانند من که بیشتر متنی و کلامی است تا تصویری و حتی فعلاً‌ فوتوشاپ هم در کامپیوترش نصب نکرده است!!! :) 

علوم دیگر : تهیه و کار کردن با مواد لازم نوشتن، زمان و مکان نوشتن، کار کردن با افعال مرتبط و درگیر در نوشتن و ...
که بعداً‌درباره آنها هم می‌نویسم.

این متن را باز می‌گذارم برای اینکه ادامه دهم ...
و ارسال می‌کنم که بخوانید ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۲۷
پروین شیربیشه
جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۳۱ ب.ظ

دوره آموزش نگارش ارتباطی



ثبت‌نام از طریق ایوند آغاز شد: 

https://evand.com/events/negaresh971


برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این دوره از طریق لینک بالا به صفحه دوره نگارش ارتباطی در ایوند مراجعه کنید و این صفحه را خوب مطالعه کنید. 

 


🚩 با ثبت نام زودهنگام از تخفیف ویژه برخوردار شوید.

@Parnevisa

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۱
پروین شیربیشه
يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۲۹ ب.ظ

شباهت نوشتن و عکاسی

شباهت نوشتن و عکاسی

📸🖋
«نوشتن» به دلایل زیادی با «عکاسی» شباهت دارد و شباهت‌های بسیاری بین این دو وجود دارد. برخی از این شباهت‌ها عبارتند از: 


📌از نظر انتخاب موضوع یا سوژه
📌از نظر زاویه دید و زاویه دوربین
📌از نظر صحنه‌ پردازی
📌از نظر اندازه نما 


😶 انتخاب سوژه : 
مهم‌ترین شباهت نوشتن و عکاسی، انتخاب موضوع است.
همان طور که هر چیزی می‌تواند برای یک عکاس یا هنرجوی عکاسی سوژه باشد، در نوشتن هم شما در مورد «هر موضوعی» می‌توانید دست به قلم یا کیبورد شوید و بنویسید. در موردش یه خاطره دارم که در بعداً درباره‌‌اش می‌نویسم.


🎬 زاویه دید و دوربین :
زاویه دید شما در نوشتن تا اندازه زیادی با زاویه دوربین متفاوت است. 
وقتی می‌نویسیم، مثلاً داستانی را روایت می‌کنیم، می‌توانیم از زاویه دید شخصیت آن داستان وقایع را تعریف کنیم، یا از دید یک بیننده یا از دید کسی که کلّ ماجرا را می‌بیند. 
هر یک از این روایت‌ها ویژگی‌هایی دارند و تأثیر متفاوتی در خواننده ایجاد می‌کنند.

در عکاسی نیز زاویه دید دوربین می‌تواند از جوانب مختلفی باشد: 
از بالا، پایین، روبرو و هم‌تراز سوژه، یا از کنار، و از پشت سر عکس‌هایی که با هر یک از این زاویه دیدها گرفته می‌شوند، از نظر معنا و حسّی که منتقل می‌کنند و تأثیری که بر مخاطب خود می‌گذارند، با هم تفاوت دارند. 


📐 اندازه نما : 
اندازه نماها در عکاسی و فیلم‌برداری به طور کلی به سه دسته: بسته و بسیار نزدیک؛ متوسط؛ باز و دور تقسیم می‌شود. 
اینکه چه نمایی را انتخاب می‌کنیم و چقدر به سوژه نزدیک یا از او دور می‌شویم، در نوع روایت بسیار تأثیر دارد.

در نوشته نیز (چه داستانی و چه غیر داستانی) اینکه چقدر به موضوع نزدیک می‌شویم و به جزییات آن می‌پردازیم، و چقدر درباره‌اش به مخاطب توضیح و اطلاعات می‌دهیم، کار ما را متفاوت می‌کند. 


🏖 صحنه پردازی :
وقتی موضوعی را نقل یا داستانی ‌را روایت می‌کنیم، در بستر یک زمینه یا صحنه این کار را انجام می‌دهیم. 
فرض کنید در مورد خاطره سفر و وقایع آن چیز می‌نویسیم. 
صحنه رویداد جالبی را که نقل می‌کنیم، باید برای مخاطب خود توصیف کنیم. 
در عکاسی و هنرهای تصویری دیگر مانند فیلمبرداری و نقاشی نیز 
همین توجه به صحنه‌ای که سوژه در آن به تصویر کشیده می‌شود، اهمیت دارد. 
ما صحنه را انتخاب می‌کنیم، یا اگر در آتلیه یا استودیو عکاسی کنیم، آن را طراحی می‌کنیم.


به نظر من، صحنه هم در نوشتن و هم در هنرهای تصویری از یک نظر دیگر هم بسیار اهمیت دارد: 

گاهی علاوه بر چیزی که به عنوان موضوع یا سوژه اصلی به مخاطب خود نشان می‌دهیم، در گوشه و کنار صحنه نیز به نشانه‌هایی ضمنی می‌خواهیم اشار بکنیم. یعنی معنای مورد نظر خود را به صورت مستقیم و غیرمستقیم از کلّ اثر می‌خواهیم به مخاطب خود انتقال دهیم. 


اگر به این شباهت‌ها دقت کنید، می‌بینید ما به همان راحتی که عکس می‌گیریم، می‌توانیم بنویسیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۲۹
پروین شیربیشه