به نامِ خُدا / پرنویسا

پرنویسا: وبلاگ پروین شیرِبیشه

به نامِ خُدا / پرنویسا

پرنویسا: وبلاگ پروین شیرِبیشه

به نامِ خُدا / پرنویسا

به وبلاگ پرنویسا خوش آمدید
هر نوشته‌ای برای خواندن متولد می‌شود

«نوشتن» کسب و کارِ من است!
در این وبلاگ،
نمونه‌هایی از ثبت اندیشه‌ و احساسم را
بیشتر به صورت «درباره‌نویسی» و «شعر» بیان می‌کنم.

سپاسگزارم که آنها را با ذکر نام این وبلاگ با خوانندگان دیگر به اشتراک می‌گذارید

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۲ ب.ظ

درباره‌ی پروژه‌ی #زیبایی_پراکنی

«««  درباره‌ی پروژه‌ی #زیبایی_پراکنی  »»»


☘ یکی از علاقه‌های معمول ما آدم‌ها این است که وقتی چیز جالبی می بینیم، به هم نشان دهیم. 

به نظر من این یک کار غریزی انسان است. انسان که یک موجود اجتماعی است و هویتش با در کنار دیگر انسان ها زیستن، معنا پیدا می‌کند. همه‌ی ما همزمان هم مخاطب و تماشاگریم، و هم دیگران را مخاطب قرار می‌دهیم. 


☘☘ شبکه های اجتماعی هم به این هدف کمک می‌کنند. البته در این میان اهداف گوناگون دیگری هم دنبال می‌شوند. اینکه هر کاربری دوست دارد چه چیزهایی را به دیگران نشان بدهد یا درباره‌ی چه چیزهایی با آنها سخن بگوید، کاملاً به خودش برمی‌گردد. به جهانش، به حال و هوایش، به تفکراتش، به علایق و احساساتش! زیرا هر انسانی برای خودش عالَمی دارد! 


☘☘☘ من هم یکی از کاربران این عصر هستم با اهداف خودم و معنایی که این به اشتراک گذاری برایم دارد. 

من هم عالَمِ خودم را دارم! و دوست دارم تصویر، شعر، نوشته، موسیقی یا ویدئوی زیبا، با معنا و جالبی را با دوستانم، مخاطبانم و انسان‌های دیگر به اشتراک بگذارم.


☘☘☘☘ همیشه وقتی‌کتابی می‌خواندم که برایم جالب بود و ذهنم را سرشار می‌کرد، به دیگری هم می‌گفتم. به نظر من این کار مثل نشان دادن یک منظره‌ی زیبا، به یک دوست یا همراه در طول کوهپیمایی است! که به اندازه‌ی خودِ کوهپیمایی لذت بخش است. با هم دیدن زیبایی‌ها لذت بخش‌تر است!


☘☘☘☘☘ برای همین وقتی تصویر زیبایی می‌بینم یا شعر زیبا، موسیقی زیبا و ...، آن را به اشکال مختلف با دیگران به اشتراک می‌گذارم. البته توجه به زیبایی تا اندازه‌ی زیادی با رشته تحصیلی من «فلسفه هنر و زیبایی شناسی» هم ارتباط دارد. 


☘☘☘☘☘☘ تا اینکه تصمیم گرفتم برای این کار نامی انتخاب کنم. چون معمولاً با نام‌گذاری و انتخاب کلمه مناسب بیشتر و بهتر به کاری که می کنم نزدیک می‌شوم و آن را برای خودم معنادار می‌کنم. پس شروع کردم این دسته از تصاویر و پست هایم را با هشتگ زیبایی_پراکنی منتشر کنم تا از پست‌های دیگری که در زمینه نوشتن، شعر و ... می‌گذارم هم مشخص باشند 👇

#زیبایی_پراکنی 


🙅🌹زیبایی_پراکنی پروژه‌ای است که تازه شروع شده و تا هر وقت روی زمین باشم، ادامه می‌دهم. من فکر می‌کنم خوب است زیبایی ها را به یاد همدیگر بیاوریم! شاید با این کار بتوانیم از رنج و فرسایش جانکاه زشتی‌ها بکاهیم. زشتی جنگ، زشتی خشونت، زشتی دروغ، زشتی بیداد، زشتی نامهربانی. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۰۲
پروین شیربیشه
سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۱ ب.ظ

شباهت نوشتن و بافتنی بافتن

شباهت نوشتن و بافتنی بافتن

🙅🙅🙅

برای خودم خیلی جالبه! این روزها که هوا کم کم داره سرد می‌شه، و سر و کله‌ی لباس‌های گرم پیدا می‌شه، من هم یادِ بافتنی بافتن افتادم. البته نه برای بافتن، بلکه یاد شباهت بافتنی و نوشتن افتادم.

داستانش برمی‌گرده به کتابی که پارسال شروع کرده بودم، و این روزها می‌خوام تمامش کنم و بفرستم برای چاپ. و البته همزمان یک کتاب خوب دیگه رو دارم شروع می‌کنم. یعنی شروع کردم و اصطلاحاً سر انداختم. «سر انداختن» یه اصطلاح آشنا برای ما خانوم هاست! مربوط به رشته‌ی هنری «بافتنی»! برایم خیلی بامزه بود و خودم از به کار بردن این اصطلاح حسابی کیف کردم. 

اینکه کتاب پارسال را که مثل بافته‌ی نیمه‌کاره‌ای که از گذشته باقی مانده، می‌خواهم تمام کنم. و همزمان استارت یک کتاب جدید را بزنم. کتابی که همزمان با شرکت در دوره‌ی انسان بیشتر از یک نفر، ایده‌اش به ذهنم آمد. کتابی نه در مورد نوشتن، بلکه در مورد درک من از زیبایی و نقش آن در زندگی ما انسان‌ها!

بافتن و نوشتن، مسئله این است!

لطفاً بافتن و نوشتن هر دو را در ذهن خودتان تجسم کنید. من از مقایسه‌ی این دو به چند نکته‌ی مهم رسیدم:


📌1. ما برای نوشتن، باید از یک جا شروع کنیم. این شروع کردن در بافتنی با سر انداختن آغاز می شود. چند دانه که بیس کار قرار می‌گیرند و بقیه‌ی دانه ها روی آنها سوار می‌شوند. در نوشتن هم با یک موضوع، یک ایده، یک نام یا یکی دو جمله‌ی ابتدایی که به ذهنمان می‌رسد، کار خودمان را شروع می‌کنیم. 


📌2. برای اینکه بافته‌ی ما جلو برود، ساعت‌ها باید ببافیم. حتماً مادر و خواهر خودتان را به یاد می‌آورید که در فصول سرد سال در حال بافتن بودند تا کلاهی، شال گردنی یا ژاکت و دست کشی برای عضوی از خانواده آماده کنند! در نوشتن هم باید ساعت‌ها بنویسیم تا مقاله یا کتابی از کار دربیاید. 


📌3. گاهی در بافتنی دانه‌ی زیر را به اشتباه رو می‌بافتیم یا بالعکس. و چند رج بالاتر که متوجه می‌شدیم، می شکافتیم و دوباره با دقت بیشتری شروع به بفتن می‌کردیم. در نوشتن هم گاهی پیش می آید که از موضوع دور می‌شویم. بعدش خودمان متوجه می‌شویم و تغییر مسیر می دهیم. 


📌4. اولش که داریم نوشتن را می آموزیم و تمرین می کنیم، کند پیش می رویم. در بافتنی هم اولش همین طور است! اما رفته رفته سرعت نوشتن و بافتن ما هر دو بسیار بالا می‌رود. 


📌5. در نوشتن واحد کار ما کلمه کلمه، مفهوم مفهوم و جمله به جمله است. در بافتن واحد کار ما دانه به دانه، و رج به رج است. 


📌 6. و مهم‌ترین شباهت: هر دو صبوری می‌طلبند. چون برای به نتیجه رسیدن باید زمانی بگذرد و ما این کار را در طول زمان انجام دهیم. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۲۳:۱۱
پروین شیربیشه

تا حالا به شباهت نوشتن، با کارهای دیگه فکر کردید؟

مدتی است که من دارم فکر می‌کنم و به نتایج جالبی هم دارم می‌رسم. دوست دارم درباره‌اش با شما صحبت کنم.

شباهت نوشتن با کارهای دیگه 

ما انسان‌ها کارهای مختلفی با دست‌های خودمون انجام می‌دهیم. 

تعداد این کارها خیلی زیاده: گذاشتن، برداشتن، دوختن، آشپزی، رانندگی، اتو کردن، تعمیر کردن اشیاء و ...

یکی از ساده ترین این کارها نوشتنه: چه با خودکار و روی کاغذ، چه تایپ و یا لمس صفحه ...

البته کارهای پیچیده تر و دقیق تری هم وجود داره: کارهای هنری، بافتن، جراحی کردن، ساز زدن و ...

بین این کارها و نوشتن، یه اشتراک خیلی واضح وجود داره. اینکه ظاهراً به وسیله‌ی دست‌ها انجام می‌شوند. دست‌ عضو خیلی جالبیه! سوژه‌ی خیلی جالبیه برای عکاسی! وقتی تو دانشگاه هنر درس می‌خواندم، دانشجوهای عکاسی زیادی رو می‌دیدم که به عنوان یه سوژ‌ه‌ی عکاسی روی دست‌ها کار می‌کردند و چیک چیک از دست آدم‌ها تو حالت‌های مختلف عکس می‌گرفتند...

اما اشتراک های مهم دیگری بین کارهای دستی مختلف و نوشتن که آن هم اتفاقاً با دست انجام می‌شود، وجود دارد که قصد دارم در چند پست آینده در موردشان برای شما بنویسم.

ایده‌ی شباهت نوشتن با کارهای دیگه از کجا آمد؟

من هم همیشه دوست داشتم درباره‌ی دست‌ها چیزی بنویسم، از آنها نقاشی بکشم، فیلم یا عکس بگیرم. این ایده با من بود. تا زمانی‌که روی موضوع نوشتن متمرکز شدم. 

وقتی در مورد فعل «نوشتن» فکر می‌کردم، نظرم بیشتر از همیشه به عملکرد مشترک دست‌ها در این همه فعل انسانی جلب شد. در ذهنم کارهای مختلف را که با دست انجام می‌شدند، مقایسه می‌کردم، و دست‌ها را در حالت‌های مختلف!

آن وقت بود که ایده‌ی شباهت نوشتن با کارهای دستی دیگر به ذهنم آمد. 

اما چرا به شباهت می‌پردازم، و نه تفاوت؟

در این مقایسه، پیدا کردن تفاوت‌ها کار چندانی از پیش نمی‌برد. تفاوت وجود دارد، چون این افعال متمایز هستند. من می‌خواهم از شباهت این کارها به نتیجه‌ی مشترکی برسم که نوشتن را از یک فعل بیگانه به یک فعل آشنا تبدیل کند.

منظور از این شباهت‌ها چیست؟

شباهت بین این کارها فقط به این برنمی‌گردد که با دست انجام می‌شوند. بلکه جنبه‌هایی از این کارها با هم شباهت دارند. به عبارت دیگر، این کارها از برخی جهات به هم شباهت دارند. 

چرا توجه به این شباهت‌ها مهم است؟

به نظر من، یادآوری این موضوع به ما کمک می‌کند که به کار نوشتن بیشتر نزدیک شویم و به آن به عنوان یک کار مثل هر کار دیگری نگاه کنیم. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که اغلب نوشتن به عنوان یک فعالیت ذهنی، بسیار دشوار پنداشته می‌شود. اما وقتی به آن به عنوان یک کار مانند کارهای دیگر بنگریم و سعی کنیم جنبه‌های مختلف آن را بشناسیم، دیگر زیاد آن را خاصّ و سخت نخواهیم دانست. این نگاه تازه به ما کمک می‌کند با کار نوشتن راحت‌تر رویارو شویم و این پیش فرض را کنار بگذاریم که ما از پسِ آن نمی‌توانیم بربیاییم.


💖دوست دارم به همه بگویم بیشتر بنویسند. تا زمانی که فرصت دارند! بیش از همیشه! 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۲
پروین شیربیشه