به نامِ خُدا / پرنویسا

پرنویسا: وبلاگ پروین شیرِبیشه

به نامِ خُدا / پرنویسا

پرنویسا: وبلاگ پروین شیرِبیشه

به نامِ خُدا / پرنویسا

به وبلاگ پرنویسا خوش آمدید
هر نوشته‌ای برای خواندن متولد می‌شود

«نوشتن» کسب و کارِ من است!
در این وبلاگ،
نمونه‌هایی از ثبت اندیشه‌ و احساسم را
بیشتر به صورت «درباره‌نویسی» و «شعر» بیان می‌کنم.

سپاسگزارم که آنها را با ذکر نام این وبلاگ با خوانندگان دیگر به اشتراک می‌گذارید

شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۳۶ ق.ظ

شعرهای بی­‌نام اما پر احساس من در مرداد 83

بر شاخه­‌های سرد اسفندی، تلی از شکوفه

بر لبانِ خندان من، تلی از غم

کاش بهار دوباره می‌آمد و مرا با خود می‌بُرد !

من، او را و او، مرا

اما ما از ما بیگانه

و ما تنها


@@@


همیشه دلم می‌خواست بهارم شکوفه باران و سبز

تابستانم گرم و آب­‌تنی

و پاییز را در جنگل عباس آباد باشم

همیشه دلم می‌خواست آسمان با من سازگار باشد، و بود

همیشه دلم می‌خواست آکنده از لبخند باشم، و بودم

همیشه دلم می‌خواست با خُدا دوست باشم، و او دوستم بود

همیشه دلم می‌خواست تنها نباشم، و تنهایی یگانه تقدیرم بود: همیشه و همه‌جا


@@@

 

او می‌رود، 

چون باید برود

و مرا نخواهد بُرد، 

چون راهِ من در راستای جانِ تنهایم جاری‌ست

بیا هیچ­کس!

از درازای زمان بیا و در سرنوشت من محو شو که تنهایی تقدیر من است

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۸
پروین شیربیشه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی