يكشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۳۱ ب.ظ
پنجره باز هم بسته است!
پنجره باز هم بسته است!
یادم هست
خودم پرده را کنار زده بودم
و پنجره را باز کرده بودم
گلدانی را در قاب پنجره، روی تاقچهاش گذاشتم
حتی همان موقع به آن آب هم دادم
خودم کبوتری را دیدم که آمد و طرف دیگر قاب پنجره نشست
صدای بالهایش هنوز در گوشم پیچیده است
نسیم ملایم تابستانی پرده را تکان میداد
و صدای کبوتر و روشنایی روز با هم به درون اتاق هجوم میآوردند
من آنجا بودم و همه را میدیدم
همه را احساس میکردم
اما نمیدانم چرا پنجره، حالا باز هم بسته است!
31 تیر 97
۹۷/۰۵/۰۷