یک لحظه خودآگاهی در نوشتن!
یک لحظه خودآگاهی در نوشتن!
🔵 گاهی پر شور و روان در حال نوشتن هستیم. چنان پر سرعت مینویسیم که حس میکنیم خودکار و رایانه، از نمایش کلمات و حرف هایمان جا میمانند ...
ما این لحظات رویایی و خاصّ را بارها تجربه کردهایم.
شور و شدّت احساسی که در این لحظات جریان دارد، بسیار زیاد است.
گاهی در جریان کار و ویرایش هم این گونه هستیم.
اما درست در همین مواقع و در بین همین لحظات است که به یک لحظه خودآگاهی نیاز داریم.
🔵🔵 یک لحظه خودآگاهی در جریان نوشتن، میتواند ما را متوجه جریان ذهن، کلماتی که انتخاب میکنیم و سیر نوشتهمان کند.
سمت و سویی که نوشته ما پیدا میکند و متوجهش نیستیم.
گاهی میبینیم چقدر خوب و زیاد نوشتهایم، اما از موضوع نوشته دور شدهایم یا زیاده گویی کردهایم. گاه متوجه میشویم نیاز به توضیح و مثال بیشتری وجود دارد. گاه در مییابیم که چیزی گفتهایم که خودمان به آن باور نداریم!
🔵🔵🔵 به همین قیاس، در روزهای زندگیمان هم ما به این لحظات خودآگاهی نیاز داریم.
یک لحظه خودآگاهی در هر کاری: نوشتن، خواندن، خوردن، گفتن، شنیدن، شستن، پختن، خندیدن، راه رفتن و ...
در ابتدای آن، در میانهاش و در پایانش!
زیرا در جریان شتابناک زمان و در ارتباط با محیط پیرامونمان، خودآگاهی ما به شدت کاهش پیدا میکند.
یک لحظه یا حتی کمی طولانیتر: یک دقیقه
و گاهی یک ساعت
و گاهی حتی یک روز که خودآگاهتر باشیم.
یک لحظه خودآگاهی میتواند ما را در حالتی قرار دهد که خودمان، رفتارمان و عملی را که از ما صادر شده است، مشاهده کنیم.
در این حالت به نتایج مهمی میرسیم که اغلب آنها برای همیشه در وجود ما ثبت میشوند و شاید ناگفتنیباشند.