شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۷ ق.ظ
گُم
کجا رفتی که دیگر صدایت به گوش نمیرسد؟
آنجا که دستها را دیگر نمیتوان به آسمان رساند،
آنجا که برگها را دیگر نمیتوان به شاخهها سپرد،
آنجا که چشمها را دیگر نمیتوان شست،
کجا؟
برای بدرقهات آمده بودم، ولی ندیدیام.
مگر من اثیری بودم که نشناختیام ؟!
۹۵/۰۳/۰۱