جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۱۸ ق.ظ
سودازدهات را
خدایا ببخشا تمام این روزها را
خدایا ببخشا تمام این فراموشیها را
سرگردانیام را بنگر و سردرگریبانیام را ببخشا
که در برهوت خویش آشفتهسر به دنبال رهایی دویدهام
سودازدهات را دریاب
مرا که چشمانم به ژرفای این تهیآباد خراب دوخته شده
و دستانم به ریزش مُدامِ انهدام در خویش خو گرفته
به سراغِ مردمان رفتم
چیزی جز هیاهوی پوچ حیاتی مسخشده نیافتم
چون مرغان دریایی پر قیل و قال!
سودازدهات را دریاب
آیا نمیشنوی صدای آب شدنِ این شمع خودسوز را در ظرفِ زمان؟
تا به کی گُداختن؟!
چون ابرهای بارانزا غرّیدن
تا به کی جهیدن؟!
چون شاخههای بیدِ مجنون لرزیدن
مرا، سودازدهات را دریاب!
1379-80
۹۵/۰۱/۲۰