نوشتن و توسعه فردی
چگونه نوشتن، به توسعه فردی ما کمک میکند؟
زمان میگذرد و ما مینویسیم. از شکستها و پیروزیهای خود، از تجارب زندگی خود، درباره احساسات و اندیشهها، درباره درسها، آموختهها و دریافتها، و درباره هر آنچه میخواهیم و میتوانیم. ما مینویسیم، همزمان زندگی جریان دارد و ما میگذریم. نوشتن ما را آگاهتر و قدرتمندتر میکند. نسبت به خودمان و شرایط انسانیمان. آگاه میشویم که اکنون کجای مسیر هستیم؟ چه مقدار از مسیر را چگونه پیمودهایم و به کدام سمت و سو میرویم؟
توسعه فردی انسان، فرایندی زمانی است و از این جهت وقتی مینویسیم، با آگاهی بیشتری مسیر زندگی و مسیر رشد و توسعه فردی خود را طی میکنیم. در یک کلام، نوشتن به توسعه فردی ما کمک میکند. تا کنون بسیاری از کارشناسان و متخصصان چه در حوزه روانشناسی، و چه در حوزه ادبیات و نویسندگی درباره اثرات مثبت نوشتن در توسعه فردی انسانها صحبت کردهاند. اما چگونه؟ در مقاله پیش رو، به ابعاد این موضوع میپردازیم.
توسعه فردی چیست؟
در دانشنامه همگانی آنلاین ویکیپدیا، توسعه فردی (self-development) اینطور تعریف شده است: «مجموعه فعالیتهایی که آگاهی و هویت ما انسانها را بهبود میبخشند، استعدادها و تواناییهای ما را توسعه میدهند، برای ما سرمایه انسانی و فرصتهای شغلی میسازند، کیفیت زندگی ما را بالا میبرند و به تحقق آرزوها و آرمانی ما کمک میکنند. توسعه شخصی در طول زندگی یک فرد، یعنی سراسر عمر او اتفاق میافتد و هم به خودِ او کمک میکند، هم به دیگران.»
بر اساس این تعریف، «توسعه فردی» به تنهایی معنا ندارد. بلکه همراه با فعالیتهایی معنا و حقیقت مییابد که انسان را رشد و توسعه میدهند. میبینید، اکنون موضوع رابطه نوشتن و توسعه فردی هم روشنتر شد! مگر میشود از توسعه صحبت کرد و از عواملی نگفت که این توسعه را ایجاد میکنند؟! دقیقاً نوشتن یکی از همین عوامل یا فعالیتهاست. پس اکنون بیایید یک کار خلاقانه انجام دهیم و «نوشتن» را به عنوان یکی از این فعالیتهای مؤثر و کلیدی به جای کلمه «فعالیتها» در تعریف بالا بگذاریم:
«نوشتن» آگاهی و هویت ما انسانها را بهبود میبخشد، استعدادها و تواناییهای ما را توسعه میدهد، سرمایه انسانی و فرصتهای شغلی ایجاد میکند، کیفیت زندگی را بالا میبرد و به تحقق آرزوها و آرمانها کمک میکند.
انسان و توسعه فردی
در فلسفه «انسان» تنها موجود زمانمندی معرفی شده که به زمانمندی خود آگاه است. او میداند که مسیر زندگیاش ابتدا و انتهایی دارد و او در میان این دو نقطه در حال حرکت است. قابلیتهای بسیاری در وجود انسان نهفته است که در طول زمان و طی مسیر زندگی او آشکار و متحقق میشوند. از این نظر انسان مانند یک پرونده باز یا یک پروژه در حال انجام است، و به این معنا فرد فرد ما در حال ساخته شدن و توسعه هستیم.
مثلاً زمانیکه یک کودک برای اولین بار کلمهای را به زبان میآورد، یکی از این قابلیتها به فعلیت میرسد. زمانیکه دانشآموزی خواندن و نوشتن را میآموزد و یا اولین نقش را در گروه نمایش مدرسه ایفا میکند، قابلیتهای دیگری آشکار میشوند. و همینطور زمانیکه برای اولین بار در دانشگاه درسی را کنفرانس میدهد و مطلبی را ارائه میکند، قابلیتی دیگر ... . با این نگاه در حقیقت، هر روز فرد فرد ما انسانها در حال افزایش توانمندیهای خود، و در نتیجه توسعه و رشد شخصی هستند.
توسعه فردی، یک فرایند زمانی است
جریان توسعه فردی یک جریان کاملاً زمانمند و مستمر است. چون همانطورکه گفتیم انسان یک موجود زمانمند است. مانند بالا رفتن از یک پلکان یا کوه، رشد یک دانه یا گیاه، یا هر فرایند تدریجی دیگر. جسم ما نیز دائماً در معرض تغییر و دگرگونی است. فرایند رشد یک انسان را از کودکی تا جوانی و بعد میانسالی و پیری در نظر بگیرید. همانطورکه میبینید، هم در طبیعت و هم در زندگی خود با چنین مثالهایی بسیار در ارتباط هستیم!
با وجود این، وقتی میخواهیم به اهداف خود برسیم، گاهی این مثالها و تجربههای واقعی را فراموش میکنیم و انتظارات عجیبی داریم و میخواهیم در مدت بسیار کوتاهی به نتایج بسیار بزرگی دست یابیم. کسی نمیتواند ادعا کند یک روز توسعه فردی پیدا کرده است و بعد همه چیز تمام شده! در واقع ما تا پایان عمر خود، در حال توسعه فردی هستیم.
ارتباط نوشتن و توسعه فردی چیست؟
در میان فعالیتهای خاصّ انسان که او را از حیوانات و موجودات دیگر متمایز میکنند، «نوشتن» نقش ویژهای دارد. نوشتن وابسته به زمان است و با تفکر، احساس و حوصله انسان ارتباط دارد. برای نشستن باید صبوارنه نشست و نوشت. باید تفکر و مطالعه کرد. باید نسبت به ورودیها حسّاس بود. باید ایدهپردازی کرد. باید در جریان نوشتن، از میان ایدهها و کلمات انتخاب کرد. و صدها فعالیت و قابلیت ذهنی دیگر که انسان را متوجه و متمرکز نگاه میدارند و به او کمک میکنند از این توجه و تمرکز در زندگی خودش بهره بگیرد.
علاوه بر این، نوشتن به طور مستقیم با توسعه فردی شما ارتباط دارد. زیرا شما در جریان نگارش و انتشار نوشتههای خود، توسعه فردی خود را هم مشاهده، و هم ثبت میکنید. به این ترتیب کسی که مینویسد، بهتر میتواند از فرایند توسعه فردی خود اصطلاحاً گزارشگیری کند. فرض کنید شما هر روز وبلاگنویسی کنید. بعد از چند ماه صدها پست خواهید داشت که به شما نشان میدهند: به چه مسائلی فکر میکردید، طرز فکرتان چگونه بود، سطح نگارشتان چه قدر تغییر کرده و مواردی مانند اینها. با وجود این، آیا برای ارزیابی خود، وسیلهای بهتر از ثبت و نوشتن سراغ دارید؟!
ثبت عملکرد روزانه از نظر کمّی و کیفی
فرض کنید به عنوان یک انسان به توسعه فردی خود اهمیت میدهید. به قول معروف برای شما مهم است که امروزتان از دیروزتان بهتر باشد! وقتی شما گزارش عملکرد و پیشرفت روزانه خود را مینویسید و ثبت میکنید، میتوانید این موضوع را به نحو واقعی بسنجید. مثلاً نوشتن تعداد کارهای مفیدی که در طول روز انجام دادهاید یا وظایف و کارهایی که باید انجام میدادید و توانستهاید با مدیریت زمان، برنامهریزی و عملگرایی از پسِ انجام همه یا بیشتر آنها بربیایید. یا ثبت ساعتهای کاری مفید و زمانهای تلف شده. شاید ثبت این موارد در ابتدا بسیار دشوار به نظر برسد و حتی احساس بدی را به شما منتقل کند! اما این کار شما را از کیفیت گذران ساعتها و روزهای عمرتان مطلع میکند و در بلند مدت، آگاهی بسیار عمیقی نسبت به عملکردتان به شما میدهد.
شاید بگویید: «همینطوری در حالت عادی هم میدانیم!» ولی واقعیت غیر این است. تا وقتی این موارد را چه از نظر کمّی و چه کیفی ثبت نکنیم، این آگاهی آمیخته به پنداشتهای ما خواهد بود که صحت آنها محل تردید است.
یک بازه زمانی کوتاه را مشخص کنید، مثلاً یک هفته. ببینید در طول یک هفته چند ساعت میخوابید؟ چند ساعت از زمان شما صرف انجام کارهای شغلی میشود؟ چند ساعت به گفتگو با دیگران، تماشای تلویزیون و فعالیت در شبکههای اجتماعی میگذرد؟ چند ساعت مطالعه میکنید و چقدر برای توسعه فردی خود تلاش میکنید؟ به طور کلی بنویسید چه کارهایی انجام میدهید و در مورد کیفیت و تأثیر این فعالیتها گزارشی تهیه کنید.
پس از یک هفته، شما دادههای ثبت شدهای در دست دارید که شما را نسبت به سیر معمول هفتگی شما آگاه میکنند. شاید پیش از این، برداشت شما این بود که مشغول کار و زندگی هستید و بعضی روزها حسّ بهتری دارید و بعضی روزها نه. اما با این کار شما عملاً قادر به اندازهگیری، بررسی و مقایسه وضعیت و عملکرد خودتان میشوید. وقتی کارنامه عملکردتان را در دست دارید، میتوانید بهتر تشخیص بدهید که در کجای مسیر توسعه فردی خود هستید. آیا اصلاً دارید رشد و توسعه پیدا میکنید، یا پسرفت و عقبگرد داشتهاید؟!
نوشتن به عنوان یک مهارت مهم فردی
برای توسعه فردی باید مجموعهای از مهارتهای فردی، تحصیلی و شغلی را بیاموزید و در آنها پیشرفت کنید. به عبارت دیگر سخن گفتن از توسعه فردی، بدون افزایش دامنه مهارتهای فردی امکانپذیر نیست؟ یک انسان پرورش یافته را با یک کودک که در ابتدای مسیر قرار دارد، مقایسه کنید! مهارتهایی که در طول زندگی خود میآموزیم، علاوه بر اینکه ما را توانمندتر میکنند، در رشد و توسعه وجودی ما نیز نقش مهمی دارند. به طوریکه از ما به مرور زمان یک انسان ماهر و با تجربه میسازند.
نوشتن یکی از این مهارتهاست که شما را توانمندتر میکند. توانمند برای بیان احساسات و اندیشههای خودتان، توانمند در ایجاد رابطه انسانی، و توانمند در معرفی و آموزش. به عنوان مثال به مقالات مجلات و سایتها نگاه کنید. این نوشتهها با شما خوانندگان حرف میزنند، یعنی با نوشتن دریچهای برای برقراری ارتباط گشوده میشود. نوشتن اینک به عنوان یکی از مهارتهای کلیدی فردی، تحصیلی و شغلی مطرح است. به طوریکه یکی از ویژگیهای انسانهای توانمند و شاخصهای جوامع توسعه یافته، داشتن فرهنگ مکتوب قدرتمند و پیشرفته است. در آینده نیز با گسترش ارتباطات متنی و مجازی این اهمیت به مراتب افزایش مییابد و اینکه چقدر بتوانیم اثربخش بنویسیم، یک توانمندی فوقالعاده مهم محسوب خواهد شد.
توسعه فردی و آگاهی
برای توسعه فردی شما نیاز به آگاهتر شدن دارید. به عبارت دیگر توسعه فردی بدون آگاهی، اصلاً امکانپذیر نیست. وقتی روز به روز آگاهتر میشویم، در افکار و رفتار خود به صورت آگاهانه تغییر و تحول ایجاد میکنیم. بخش زیادی از این تغییر نیز ناخودآگاه است و در واقع حاصل همان آگاهی است. البته این مهم است که آگاهی را با عملگرایی همراه کنیم.
منابع آگاهی چه هستند؟ آگاهی ما از راه مطالعه، پرسشگری و جستجوگری افزایش پیدا میکند. تفکر، بررسی و تحقیق نیز کمک میکند آگاهی ما عمق و ژرفای بیشتری پیدا کند. اما تنها ورود اطلاعات و دانستن کافی نیست! ما به جز کسب آگاهی، به چیزهای دیگری هم نیاز داریم، مثلاً به انگیزه برای عمل کردن و به عملگرایی. زمانیکه درباره این اطلاعات و دانش با دیگران صحبت میکنیم و میگوییم و میشنویم؛ زمانیکه از دانش خود در زندگی و کارمان استفاده میکنیم؛ و زمانیکه آنها را مینویسیم یا آموزش میدهیم. در تمام این حالات آنچه آموختهایم، دانستههای ما و آگاهی ما بسط پیدا میکند و به عبارت دیگر در وجودمان نهادینه میشود. یعنی همان چیزی که برای توسعه فردی به آن نیاز داریم.
توسعه فردی، نوشتن و حوصله
توسعه فردی آنگونه که از تعریفش برمیآید، برای همه افراد خواستنی است. یک فروشنده، یک بانوی خانهدار، یک دانشجو همه و همه دوست دارند امروز نسبت به دیروز خود رشد و پیشرفت داشته باشند. اما همانطورکه گفتیم، توسعه فردی فرایندی زمانبر است. باید صبور و با حوصله بود، باید هر روز آگاهتر شد و هر روز تلاش کرد. نوشتن نیز دقیقاً کاری است که مانند توسعه فردی به صبر و حوصله نیاز دارد و با پشتکار و تلاش به نتیجه میرسد. حالت خودمان را موقع نوشتن در نظر بگیرید: جایی مینشینیم و با صبر و حوصله و در سکوت مینویسیم. به طور مستمر روزها و سالها مینویسیم و پس از مدتی سبک شخصی خود را در نوشتن پیدا میکنیم.
نوشتن، یکی از فعالیتهای ذهنی نیازمند به تمرکز و حوصله است. تجربه مستمر و هر روز نوشتن، شما را به فردی صبور و با حوصله تبدیل میکند. زیرا آموختن مهارت نوشتن و پیشرفت سطح نگارش، دقیقاً به همین استمرار و پیگیری در نوشتن و تمرین آن بستگی دارد. در واقع نوشتن علاوه بر اینکه به عنوان یک مهارت شما را توانمندتر میکند، از این جهت نیز که شما را با حوصلهتر میکند، به توسعه فردیتان کمک میکند.
نوشتن، تفکر و باز اندیشی
نوشتن با تفکر و بازاندیشی همراه است. چیزی که برای توسعه فردی نیاز داریم. اگر در میانه مسیر درنگ نکنیم و لحظهای فکر نکنیم، چهبسا راه را اشتباه برویم! در جریان نوشتن، موقعیت اندیشیدن برای ما ایجاد میشود. فکر ما روی موضوع متمرکز میشود و میتوانیم جوانب مسئله را بررسی کنیم. بخش مهمی از رشد وجودی انسان، به طرز فکر و نوع نگاه او برمیگردد. ساحتی که باید روی آن کار کرد.
انسانی که توان تفکر متمرکز روی یک موضوع را دارد، میتواند به مسائل زندگی خود واقعبینانه نگاه کند، 100 درصد مسئولیت زندگی خود را بپذیرد، به جای توقف در برابر مسائل برای حلّ آنها بکوشد، جوانب مختلف یک تصمیم را بسنجد و درست تصمیمگیری کند. زمانیکه تفکرات مشخص خود یا حتی افکار پراکندهمان را مینویسیم، این شناخت اتفاق میافتد و مطمئناً حاصل آن در توسعه فردی ما نقش دارد.
توانمندی در ارتباط با خود و دیگران
گفتیم نوشتن شما را در بسیاری از زمینهها توانمندتر میکند. این مهم است، زیرا برای توسعه فردی شما نیاز دارید هر روز انسان توانمندتری شوید و مهارتهای مختلفی را بیاموزید. کسی که خوب مینویسد، میتواند از طریق نوشتن با دیگران ارتباط برقرار کند؛ احساسات شخصی خود را بیان کند؛ اندیشههایش را صورتبندی و ارائه نماید. همه اینها یعنی توانمند بودن. از این نظر نوشتن و به طور خاص سبک نگارش ارتباطی، اکنون به عنوان یکی از مهارتهای ارتباطی هم طبقهبندی میشود.
شاید این نوع نگارش و بیان مکتوب، ابتدا از نوشتههای شخصی ما آغاز شود. زمانیکه برای خودمان مینویسیم و اصطلاحاً با خودمان گفتگو میکنیم. چون تا وقتی گفتگو با خود را یاد نگیریم، نمیتوانیم با دیگران خوب حرف بزنیم. مانند دوست داشتن خود و احترام گذاشتن به خود که مقدمهای است برای دوست داشتن دیگران و احترام به آنها. البته حرف زدن با خود میتواند شفاهی و کتبی باشد. اما قبول کنید صورت مکتوب آن مفیدتر و معقولانهتر است. چون اگر کسی ما را هنگام گفتگوی بلند بلند با خود یا غُر زدن به خودمان ببیند، ممکن است نگران حال ما شود. اما وقتی با نوشتن با خودمان مکالمه و ارتباط برقرار میکنیم، اوضاع ظاهراً طبیعی است!
***
امکان نوشتن به عنوان یک موهبت بسیار ارزشمند در دسترس همه ما وجود دارد. ما میتوانیم بنویسیم و از تأثیر شگفتآور نوشتن در رشد و توسعه شخصی خود استفاده کنیم. فعالیت به ظاهر سادهای که تا این حد میتواند ما و زندگیمان را متحول کند! پس اگر به رشد شخصی خودتان علاقه دارید، نوشتن را از همین لحظه با جدیت آغاز کنید.